۱۰ ساله که دارم تویه یه دایره میچرخم و میچرخم و هی میرسم سر جای اولم...
این بار اما باره اخره و این اخرین دوره منه
کلی خاطره دارم از نقطه به نقطه ش ... اما
این دور دوره اخره
Lili,take another walk out of your fake world
please put all the drugs out of your hand
you'll see that you can breath without no back up
so much stuff you got to understand
for every step in any walk
any town of any thought
i'll be your guide
for every street of any scene
any place you've never been
i'll be your guide
lili,you know there's still a place for people like us
the same blood runs in every hand
you see its not the wings that makes the angel
just have to move the bats out of your head
for every step in any walk
any town of any thought
i'll be your guide
for every street of any scene
any place you've never been
i'll be your guide
lili,easy as a kiss we'll find an answer
put all your fears back in the shade
don't become a ghost without no colour
cause you're the best paint life ever made
کریستینا : ' میفهمی رییس میکشتم، میندازتم بیرون، میفهمی میندازتم بیرون، بعد بندازتم بیرون دیگه باید با همه زندگیم خداحافظی کنم،بعد این یعنی اینکه باید برگردم لوس انجلس ، میفهمی لوس انجلس ، اونجا همیشه افتابیه، میفهمی زیادی افتابی! ...'
همیشه گفتم که این شهر برای من زیادی افتابیه، میرم از اینجا به وقتش...
یه جایی ،توی یکی از دنیا های موازی، من یه زنه افتابی ام
با لباس های رنگارنگ و دامن های گل دار تا سر زانو و بلوز های حریر ؛ سرویس چایی سفید گل دار و پرده های روشن و یه خونه ی ویلایی بزرگ با حیاط سرسبز ه بزرگ.
کیک پختن و دستور های غذا ، تغییر رنگ و دیزاین خونه، خریدن رو تختی جدید، غر زدن و غیبت کردن پشت سر بقیه و بچه ها ، موضوع گپ های زنونه مونه.
یه جایی ،توی یکی از دنیا های موازی ، من هیچ شباهتی به این زنه خاکستری ه همیشه بارونی ندارم.
ساعت نه شبه؛ کل روز رو نان - استاپ کار کردم ؛ خسته ام.
امروز یه لحظه یاد یه خاطره یی افتادم و دلم برای پسره تنگ شد، بعد اون یک لحظه که گذشت همه شو فراموش کردم و به چیز های دیگه فکر کردم.
کلی درس نخونده دارم، کلی مشق هم دارم، هیچ تمرکزی ندارم اما.
:( خسته شدم خب!
:( خسته شدم خب!