Shades of Grey

Shades of Grey

This is a modern fairy tale
Shades of Grey

Shades of Grey

This is a modern fairy tale

No one can see how empty I am

همه وایستادن دورم و هی بهم میگن که چقدر فوق العاده و قوی و همه چیز تموم هستم

من زل زدم به دیوار و توی سرم  پوزخند زدم به حماقت شون.




این زخم ها هم التیام پیدا میکنه اما جاش برای همیشه باقی میمونه

هنوز شکسته هام توی دستامه و هر إز چند گاهی که یادم میره یا همه ش دوباره پخش زمین میشه و باید بشینم دونه دونه جمعشون کنم یا دستام رو مشت میکنم و تیزی شون دردم رو تازه میکنه

...

هنوز شکسته هام توی مشت هامه

I feel numb, completely numb

قبل از مسافرت رفتن ش که غر و گریه و ناراحتی هاش برای ما بود

رفته مسافرت ، عکس فرستاده ...حالا قاطی کرده که چرا هیچ کسی به عکس های من توجه نکرده و منو تحویل نگرفته

میگم خب که چی حالا...و در جواب هرچی از دهن ش در اومده به من گفته

و الان ۳۶ ساعته که  دارم فکر میکنم ای کاش میشد که همون طور که پدرم رو برای همیشه از زندگیم گذاشتم بیرون قید اونم بزنم 

و دیگه باهاش حرف نزنم! 

بعد نمی خوام که با بقیه خانواده حرف بزنم و با اون نه...اگر باهاش حرف نزنم برای همه تموم شده ست دیگه.

بعد اگر با بقیه حرف نزنم دوباره دعوا و همه چی بینشون شروع میشه و مرگه   اَش   رو میکشن وسط و از اینی هم که هست داغون تر میشه


چرا تمام زندگی من باید مراقب این باشم ، حتی وقتی که توی زندگیم نیست.

چطور تمام باورم به عشق از دستم رفت!

دوست داشتن کسی، دل بستن به کسی، غیر ممکن ترین اتفاق دنیاست این روزها...چقدر غم انگیزه حال این روزهام

Thimizeis kati apo Ellada *

اهنگی که برام فرستاده روی دور تکرار یک ساعته که داره میخونه...

گفته این اهنگه من برای توهِ

گفتم خیلی قشنگه ، دوست ش دارم...

شاید اگر 4-5 سال پیش بود خیلی بیشتر از "خیلی قشنگه" برای گفتن داشتم ؛ عاشق شدن اجباری نیست اما ... به زور نمیشه...

دوستش دارم زیاد و میگه به همین راضیه

اما من ترجیح میدم تنها باشم تا با کسی باشم که عاشقش نیستم...حتی حالا که هیچ اثری از عشق توی وجودم نیست و توی اینده م هم اثری ازش نمی بینم

این روزا ترجیح میدم تنها باشم اما نمیذارن ...

ادم ها بلد نیستن درست انتخاب کنن... عاشق ادم درست بشن...اگر بلد بودن دنبال منه دیوونه ی مشکل داره داغون نبودن! منی که هیچ تیکه یی از زندگیم سر جاش نیست...

مشکل فقط این نیست که میخوام بره و نباشه و تنها باشم....میخوام عاشقم نباشه، میخوام براش مهم نباشه.

پ.ن: هر چقدر من سعی میکنم انگار دارم درجا میزنم...توی همه چیز...یکی ش هم اینکه بعد از بهم زدن حالا داریم باهم میریم مسافرت!!!! انگار که رفتیم سر خونه ی اول دوباره!

*You remind something from greece

Don't make me close one more door

I don't want to hurt anymore

...

Whitney Houston- I have nothing