-
چقدر دور بنظر میاد اون روزها...چقدر مسخره دوباره رسیدم به خونه اول
پنجشنبه 30 مهر 1394 07:16
۱۰ ساله که دارم تویه یه دایره میچرخم و میچرخم و هی میرسم سر جای اولم... این بار اما باره اخره و این اخرین دوره منه کلی خاطره دارم از نقطه به نقطه ش ... اما این دور دوره اخره Lili,take another walk out of your fake world please put all the drugs out of your hand you'll see that you can breath without no back up so much...
-
تشابه مون خیلی بیشتر از اونیه که یادم میومد!!!!!
پنجشنبه 30 مهر 1394 02:10
کریستینا : ' میفهمی رییس میکشتم، میندازتم بیرون، میفهمی میندازتم بیرون، بعد بندازتم بیرون دیگه باید با همه زندگیم خداحافظی کنم،بعد این یعنی اینکه باید برگردم لوس انجلس ، میفهمی لوس انجلس ، اونجا همیشه افتابیه، میفهمی زیادی افتابی! ...' همیشه گفتم که این شهر برای من زیادی افتابیه، میرم از اینجا به وقتش...
-
یه جایی ،توی یکی از دنیا های موازی
چهارشنبه 29 مهر 1394 14:32
یه جایی ،توی یکی از دنیا های موازی، من یه زنه افتابی ام با لباس های رنگارنگ و دامن های گل دار تا سر زانو و بلوز های حریر ؛ سرویس چایی سفید گل دار و پرده های روشن و یه خونه ی ویلایی بزرگ با حیاط سرسبز ه بزرگ. کیک پختن و دستور های غذا ، تغییر رنگ و دیزاین خونه، خریدن رو تختی جدید، غر زدن و غیبت کردن پشت سر بقیه و بچه ها...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 مهر 1394 06:44
یکسال دیگه هم گذشت...تنها یک خواسته داشتم که نشدنی بود.
-
حال همه ی ما خوب است ، اما تو باور نکن.
دوشنبه 20 مهر 1394 08:39
ساعت نه شبه؛ کل روز رو نان - استاپ کار کردم ؛ خسته ام. امروز یه لحظه یاد یه خاطره یی افتادم و دلم برای پسره تنگ شد، بعد اون یک لحظه که گذشت همه شو فراموش کردم و به چیز های دیگه فکر کردم. کلی درس نخونده دارم، کلی مشق هم دارم، هیچ تمرکزی ندارم اما.
-
میشه خواهش کنم این روزا تموم شه
شنبه 18 مهر 1394 12:55
:( خسته شدم خب!
-
میشه خواهش کنم این روزا تموم شه
شنبه 18 مهر 1394 12:26
:( خسته شدم خب!