-
و من سعی میکنم مثل یه دوست و فقط یک دوست پیش برم
پنجشنبه 15 بهمن 1394 11:50
هر بار که همدیگه رو میبینیم یا تکست میدیم یه چیزی میگه یا یه کاری میکنه که من دوباره از خودم میپرسم این واقعا یه دوستیه ساده است یا پشت این به ظاهر دوستی اون هم مثل همه ی مرد های دیگه اخرش چیزی بیشتر از یه دوست میخواد ؟ دوستای مشترکمون مدتیه که گیر دادن و میگن ما با هم توی رابطه ییم! بعد من شرط بستم با یکیشون که این...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 بهمن 1394 09:23
من و ادم ها باید از هم دور باشیم دوستی بین ما یه افسانه بیشتر نیست
-
چرا هر بار میرسم سر خونه ی اول!
سهشنبه 29 دی 1394 03:34
هر بار که فکر میکنم همه چیز بهتر شده و میشه، که من دارم مثل بقیه عادی زندگی میکنم، که میتونم مثل بقیه دل ببندم ، که حالم بهتره که دیگه فکرهای دردناک همیشگی توی سرم نمی چرخه ، یه جایی یهو همه چیز برمیگرده به همون خرابه ی همیشگی. دلم ،فکرم ، وجودم همه چیز میشه همون خرابه ی همیشگی ه پر درد. دلم میخواد همش تنها باشم، هیچ...
-
میخوام برم خفه بشم یه جایی
یکشنبه 20 دی 1394 16:40
أمروز یه پسر ٥ ساله ی شیطون و خجالتی و خواهر ٨ ساله ی خیلی اجتماعی و مؤدب ش مشتریم بودن بی اندازه زیبا بودن و دوست داشتنی انقدر که دلم میخواست میشد بغلشون کنم و باهاشون بازی کنم و وقت بگذرونم همکارام هم بابا و خاله شون رو داشتن من توی دنیای خودم دوباره به این فکر کردم که چی میشد که من مامان این دو تا میشدم مثلا ! یکی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 دی 1394 03:47
تصمیم ام رو گرفتم و دارم تالبوی پرتره ی اِکس ام رو تموم میکنم. اول گفتم که همه چیز بینمون تموم شده و دلیلی ندارم که تابلوی یک در یک صورتش رو دور و برم داشته باشم. حالا اما خسته شدم انقدر این تابلو نیمه کاره زل زد بهم! دیگه دوستش ندارم ، دیگه هرگز با هم نخواهیم بود اما یه بخش از زندگیم ه کسیه که خیلی عمیق تر از ظاهر...
-
وقت ش نیست هنوز.
یکشنبه 13 دی 1394 13:25
ماریا میگه فلأنی اگر جور دیگه یی باهات برخورد میکرد دلت رو میزد به قرار دوم هم نمیرسید! میگم اره میدونم اما اینجوری که نمیشه بلاتکلیف! اگر اینجوری پیش بریم من گیر میکنم . فلأنی یه جور عجیب و بی نقصی منو بلده! انگاری که ما از یک مغز استفاده میکنیم! از روی یه اس ام اس دو کلمه یی میفهمه حال و روزم رو؛ به موقع تکست میده...
-
عنوان م در حال تکون دادن سرم به چپ و راست با یه صورت متأسف
شنبه 12 دی 1394 11:38
وقتی کسی رو نمیشناسید وقتی چیزی نمیدونید از جزیئات جریاناتش ، و به خصوص وقتی تنها اطلاعاتتون از اون ادم جنسیت و سن و مکان جغرافیایی و همچین چیزهای ابتدائی و کلی هستش، لطف کنید و در مورد زندگی و أفکار اون ادم نظر ندید تنها حسی که توی طرف إیجاد میشه تاسف برای کوته فکری و سطحی نگری تون خواهد بود و عامی و تکراری بودن...