-
Don't want to feel sober ever again
یکشنبه 25 مرداد 1394 11:26
* I love wine after having a fucked up week
-
زندگی من در تابستان*
شنبه 24 مرداد 1394 16:14
دیروز و أمروز و فردا شیفت هامون با دو تا از دوستام یکی شده کلی بأهم مسخره بازی در اوردیم و به زندگیه اسفناک مون خندیدیم توی ٢٤ ساعت گذشته ٤ ساعت خوابیدم ، کل روز سر کار دهن مون سرویس شده، ساعت ١٠ شب بالاخره رسیدیم رفتیم خرید خوار و بار کردیم در حال مرگ پامو گذاشتم تو اتاق که کپه رو بذارم بخوابم مثلا، دوباره ٥ صبحه و...
-
از سورپرایز کردن خودم !
شنبه 24 مرداد 1394 12:05
من أصولا هیچ دل ضعفه یی برای بچه ها نرفتم توی زندگیم، یعنی بچه بچه ست دیگه ! بعضی رو أعصاب بعضی دلپذیر اما اول و اخرش همشون یه موجوده کوچولوی نفهم ِ بسیار بسیار باهوش هستن ! شگفت انگیز ان! طبعا وقتی برای خوده بچه حسی نداشتم به پدر و مادرشون که دیگه هیچی غیر از یک نگاه پر از رقت نداشتم ! از اون نگاه ها که " احمق...
-
میتوانم تمام جاده های منتهی به ناکجا را تا ته دنیا ، بی مقصد ، بی دلیل ، بی حرف راه بروم
جمعه 23 مرداد 1394 14:05
بی خوابی شدید دارم دوباره درست مثل وقتی که تازه جدا شده بودیم و چند ماهی بود اتاق مادر بزرگ و پدربزرگ شده بود محل سکونت ما سه تا. یادم نمیاد که ترور های شبانه هم داشتم یا نه ! خوب یادمه که یه بار سه تای گفتیم بعد از سال ها واقعا سالها، أروم میتونیم بخوابیم ! اما مثل همیشه شرایط من دوام چندانی نداشت، وقتی همه چیز أروم...
-
...
پنجشنبه 22 مرداد 1394 11:08
Sometimes A Villain Is Just A Princess Who Has Not Been Rescued.
-
بد جنسی یا کمبوده أعصاب
سهشنبه 20 مرداد 1394 16:43
با این که خودم از نوجوان های مخفی کار بودم و حتی با دوست هام هم راز هامو در میون نمیذاشتم و حرف نمیزدم و همیشه کارهاً رو یواشکی و سر خود و با این فکر که عقل کل هستم انجام میدادم و با این که در عین حال مخالف چشم گفتن محض هستم و به نظرم هر کسی باید برای زندگی و خواسته های خودش بجنگه به شددددددددت ( این شدت یعنی در حد...
-
چند سال از امشب بگذره تا من فراموشت کنم ، تا با یه دریا تو خودم خاموشه خاموشت کنم ؟ / یا خصوصی گرایی!
شنبه 17 مرداد 1394 14:22
جالبه که خیلی چیزها رو میخوام بنویسم یا بگم و بخشی از اون حرف ها یا کل ش شامل پسره میشه بعد همونجاست که دیگه نمیخوام بگم نمیخوام با کسی درمیون بزارمش لحظه هام و خاطره هام و فکر هام با پسره یه جایی توی خصوصی ترین بخش وجودم دفن شده انگاری هر حسی و فکری که شامل پسره بشه به اون تعلق داره ! فقط به اون! هرچند که به اینده ام...