Shades of Grey
This is a modern fairy tale
Shades of Grey
This is a modern fairy tale
Tell me how the hell you could know...
till it happens to you , you won't know
lady gaga
till it happens to you
حالت تهوّع شدید
میتونم عاشقش باشم احتمالا
میبینمش دوستش دارم، دستامو که میگیره میخوام فرار کنم
وقتی دوستمه پر از ارامش ام وقتی پارتنرمه پر از تشویش ام
فکر میکنم عاشق ش می بودم اگر ادم ٤ سال پیش بودم، اما این ادم أمروز ،
عشق مسخره ترین و ساده ترین چیزیه که میتونم از زندگیم بذارم بیرون.
لطفا ...
سرم شلوغه
انقدر که وقت فکر کردن هم حتی ندارم روی اتوپایلت دارم پیش میرم انگار
نمی دونم چطوری به برنامه ها میرسم، نمی دونم چطور برنامه ریزی میکنم ، کی برنامه ریزی میکنم اصلا!
و توی تمام این نان استاپ دویدن ها یه همش ته دلم ناراحت کارهایی ام که باید انجام بدم و وقت نمیشه، مثلا بعد از ۳ ماه هنوز ماشینم رو پلاک نکردم !توی ۳ ماه گذشته ۳ تا جریمه پارکینگ گرفتم چون یادم رفته ماشین رو جا به جا کنم برای تمیز کردن کوچه!
با تمام کارهایی که دارم میکنم، باز هم خوشحال نیستم
فقط روز هامو بی حس و لمس و توی کما میگذرونم!
پ.ن: الان یک ماه میشه که گاه و بی گاه وسط استرس ها و کار شدید حالت تهوع دارم...!
مدل جدید استرسی شدن من!
استرس دارم ، زیاد... وقتایی که استرس شدید دارم یا میخوابم یا میرم مشغول یه کاره خیلی بی ربط میشم!
حالا الان که دارم دارو مصرف میکنم دیگه نمی خوابم ، فکر کنم به خاطر قوی تر شدنم و مشاوره هام هم مشغوله کاره بی ربط نمیشم.
اما الان نزدیک دو ساعته بغض دارم نشستم دلم مثل چی داره شور میزنه و دلم میخواد یکی باشه
"یکی" که باهاش حرف بزنم ، بعد هیچ کسی نیست...و چون هیچ کسی نیست نشستم دیوار رو نگاه میکنم
مدل جدید استرس ام اینه که میرم توی فازه افسردگی سریع، انقدر سریع که از خوشحالی دیروز رسیدم به الان که بغض دارم و میتونم بشینم زار زار گریه کنم. شاید اصلا بهتره گریه کنم که شاید بعدش بشینم به درسام برسم!