Shades of Grey

Shades of Grey

This is a modern fairy tale
Shades of Grey

Shades of Grey

This is a modern fairy tale

ته تمام اینایی که میخوام بگم، باز هم زندگیم مثبته

حالم بد نیست اونقدر ها هم اما هیچ حرفی برای گفتن ندارم ! حتی توی خلوت خودم!

خالی ه خالی ام

پولی که قرار بود این تابستون دربیارم  در نیومد، نشد...پولی که قرار بود ماهیانه در بیارم هم نشده هنوز!

رسیدم به اینجا که باید حساب هر یه دلار رو داشته باشم. نه اینکه قبلا نداشتم ها ... این یک سال نداشتم!

نگران ام؟ اره ... نمی دونم برای سال اینده پول خواهم داشت که شهریه دانشگاه رو بدم یا نه!


این دو ماه گذشته خیلی بد و سخت گذشته اما گذشت بالاخره

هنوز نگران و منتظرم که صاحب خونه قرار داد رو امضا کنه که اگر نشه رسما این تابستون زهر مارم میشه


هیچ کسی توی زندگیم نیست ، حتی برای س❊س. همه رو رد کردم  و کاملا کات کردم . فکر کردم ادم درستش نیستن. اما ته ش فکر میکنم هنوز هم درد دارم...هنوز حاضر نیستم که کسی رو توی زندگیم راه بدم، زندگی که این همه براش زحمت کشیدم، کی رو راه بدم به روزگارم که فرداش پشیمونم نکنه ، کی رو به زندگیم راه بدم که مثل فلانی و فلانی نشکنتم...

من ادعای وقت و زندگی م رو ندارم...من اعتماد و قلبم رو طلبکارم ازشون ... دو تا چیزی که دیگه ندارم.


حالا بی خیال این حرفا 

یه ست نیم تنه و دامن هست که خیلی خیلی دلم میخوادتش بعد ۸۰ دلار قیمتشه که خیلی خیلی گرونه

بعد هی میگم بخرم به جهنم که پول ندارم بعد میگم فردا که پول کم بیاری  پشیمون میشی بیچاره 

اما لامصب خیلی کیوت و باحاله طرح ش گل و بوته داره که خیلی به استایل و مدلش میاد و اصلش اینه که ادم شبیه دختر کولی ها بشه وقتی دامن میپوشه.