Shades of Grey

Shades of Grey

This is a modern fairy tale
Shades of Grey

Shades of Grey

This is a modern fairy tale

damn it

وقتایی که درس میخونم بیشتر دلم س#$ک٪$س میخواد ...یعنی واقعا در حدی که خفه ام میکنه دیگه!

بعد به شدت دلم میخواست که برم پیش تاسوس و باهم باشیم! ولی چون باهاش بهم زدم و بهم گفته عاشقمه نمی تونم اینجوری با احساساتش بازی کنم و ازش استفاده کنم و بعد هیچی.

نِیتِن هم دوباره سر و کله ش پیدا شده از هفته پیش و  درخواست کرد که برای تولدش باهاش برم مسافرت!

اما فکر هامو کردم و می دونم با شرایط روحی الانم بهتره که کسی دور و برم نباشه.علاقه یی هم بهش ندارم واقعا... بهش گفتم که نمی تونم و بهتره که همدیگه رو نبینیم

گفت پس یعنی فقط هر چند وقت یه بار با هم بخوابیم، همچین ادمی هستی !؟ بهش گفتم نه اون رو هم نمی خوام.

بعد من دارم اینجا میمیرم و هر ساعت و هر وقت خالی که دارم ، دارم به س#۴ک$٪س فکر میکنم و به سختی خودم رو کنترل کردم که بهشون زنگ نزنم! دوباره نیتن امشب شروع کرده تکست دادن و چرت و پرت احساسی تحویل من دادن...

من دارم سعی میکنم ادم باشم این نمی ذاره ... بعد هم حتما بلند میشه میگه من گفته بودم عاشقتم تو ازم  سو استفاده کردی!

والا شانس نداریم که قبلا مردا فقط میخواستن بکنن و برن ! حالا تا من می خوام تنها باشم همه عشق و عاشقی پیشه کردن!

من الان س٪$ک^$س میخوااااااااام نه عاشق و کشته مرده .اَه.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.