مادر جان دارن با دوست پسرشون که ازشون در حال حاضر متنفر هستن و غر هاشو به جون من میزنن و مغز من رو میخورن، میرن اروپا گردی.
اون که نوش جانش بهش خوش بگذره!
مشکل اینجاست که به خانواده گرامی گفتن که من دارم از این ور میرم اروپا که همو اونجا ببینیم! خب همه ۱۰۰٪ میدونن که من دارم پول سفر رو میدم! بعد که بره و از عکس و من و هیچی خبری نباشه و بقیه بفهمن من نرفتم یه دعوا و قهر جانانه ی دیگه شروع میشه و باز گریه و زاری هاش و تلفن ها و حرف زدن با همه میوفته گردن من!
بعد مردم که میان میگن چرا ازدواج نمی کنی چرا بچه نمی خوای ، میخوام بزنم توی دهنشون! با این زندگی فاکد اپ ه من!